بررسی مهدویت (موعودگرایی)
بررسی مهدویت (موعودگرایی)
انجام پروپوزال فقه و حقوق
مقدمه
بررسی مهدویت (موعودگرایی)
اسماعيليه یکی از فرقه های اسلامی است که جریان مهدیان دروغین در دل آن رشد کرد و بستری امن برای مناففان، معاندان و غافلان در دست یابی به اهداف ناسالمشان شد.
این فرقه در نیمه اول قرن دوم هجری و پس از شهادت رئیس مکتب تشیع، حضرت امام جعفر صادق – (۱۶۸ق.م) ظاهر گشت.
وجه تمسية این فرقه به جهت انتساب آن به اسماعيل بن جعفر، فرزند ارشد امام ششم است.
او به خاطر برخورداری از جایگاهی والا در تدین و اخلاق، از محبوبترینها نزد امام و شیعیان به شمار میآمد.
این یکی از دلایلی است که باعث شده برخی گمان کنند او جانشین آن حضرت خواهد بود و وقتی اسماعیل وفات کرد، به جای آنکه آنها از پندار غلط خود بازگردند راه کجتری در پیش گرفته، منكر مرگ اسماعيل و در پی آن، مؤمن به غیبت او گشتند.
این فرقه چون تبليغ علنی نداشتند و در میان آنها به صورتی پنهانی به فعالیت میپرداختند، اطلاعات جامعی درباره سير مؤلفه انتظار وجود ندارد.
تنها حدیتی که قاضی نعمان به عنوان یکی از مورخان اسماعیلی در کتاب شرح الاخبار نقل نموده گویای فضیلت و اهمیت انتظار است.
او در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) درباره tضیلت انتظار مینویسد: کسی که خودش را برای ما وقف کند و منتظر ظهور او باشد، هم چون کسی است که در راه خدا به شهادت برسد.
دامنه و گستره فعالیت آنها حاکی از آن است که آنها از مولفه انتظار بهره کافی را بردند.
ابوعبدالله شیعی که در مغرب به فعالیت میپرداخت، به نام مهدی موعود و قائم منتظر تبلیغ مینمود و مردم را آماده نگه میداشت. علاوه بر وی، سایر داعیان نیز وعده ظهور مهدی را به مردم میدادند.
ابن حوشب در یمن به مردم گفت: ظهور مهدی نزدیک است، باید آماده خروج باشید.
جمعی از اهل عراق به ایشان پیوستند و اموال خود را بین مردم تقسیم نمودند.
پیروان قرامطه نیز که به مهدی موعود دعوت میکردند، لازم بود خمس درآمدهای خود را به نام صاحب عصر، یعنی امام غایب بپردازند. رسم یاد شده بعدها نیز باقی ماند. این پول در لحسا در خزانه مخصوصی به نام خزانه مهدی که تولیت خاصی داشت، واریز میشد.
این شواهد تاریخی کافی است تا دانسته شود که چگونه پیروان اسماعیلیه در انتظار مهدی بودند تا جایی که از خرج اموال خود نیز دریغ نمیکردند.
امام صادق (ع) برای آنکه چنین پنداری شکل نگیرد، چند بار از شیعیان مورد اعتماد و حتی از حاکم مدینه درخواست نمودند تا به چهره اسماعيل در حين تشییع و تدفین پیکرش بنگرند و بر وفات او شهادت دهند.
با این وجود طبق گفته بعضی، اسماعيل وفات نكرده و پس از شهادت امام صادق (ع)، وی در بازار بصره مشاهده شده است:
پس به زعم پیروان این فرقه مرگ اسماعیل در نظر آنها مانند مرگ حضرت عیسی در نظر پیروانش مشتبه شده و آن هم بنابر مصلحت حفظ جان او از خطرات و آفات بوده است؛ بنابراین او را قائم (مهدی موعود) میدانستند و منتظر ظهور او بودند تا بازگردد و جهان را از عدل و داد پر کند.
یکی از دلایل مهم دیگر آن است که چندی از تاریخ نویسان از وجود وصیت نامهای منتسب به امام صادق (ع) با محتوای وصایت اسماعیل خبر داده اند.
پیشینه اسماعیلیه
بررسی مهدویت (موعودگرایی)
یکی از فرق شیعه که در اواسط قرن دوم قمری پدیدار گشت و سپس به شاخه ها و گروههایی چند منقسم شد، فرقه اسماعیلیه است.
اسماعیلیان همچون شیعیان امامی امامت را به نص می دانستند.
اما درباره سلسله امامان پس از امام صادق (ع) با دیگر پیروان امام دچار اختلاف گشتند.
این فرقه نام خود را از اسماعیلیان فرزند امام جعفر صادق (ع) گرفته است.
چگونگی ظهور اسماعيليه و تاریخ شکل گیری آن تا هنگام تأسیس خلافت فاطمی در ۲۹7 ق هنوز کاملا بر محققان روشن نیست.
با توجه به این که منابع معتبر بر جا مانده از آن دوره نخستین که حدود یک قرن و نیم به طول انجامید.
به نظر نمیرسد که محققان هرگز بتوانند تمامی ابهامات مربوط به تاریخ و اصول عقاید اسماعيليان نخستین را مرتفع کنند.
با شهادت امام جعفر صادق (ع) در ۱۴۸ق، پیروان آن حضرت از میان شیعیان امامی به گروههایی منقسم شدند که دو گروه از آنها را میتوان به عنوان نخستین گروههای اسماعیلی شناخت.
طبق برخی روایات امام صادق (ع) ابتدا فرزند ارشد خود اسماعیل را به جانشینی برگزیده و نص امامت را بر او قرار داده بود ولی طبق روایات اکثر منابع، اسماعیل چند سال قبل از پدر، وفات می یابد.
دو گروه اسماعیلی یاد شده که در حقیقت پس از وفات اسماعيل و در زمان حیات امام صادق (ع) به صورت دستههای شبه اسماعیلی پدیدار شده بودند، پس از درگذشت آن امام از دیگر شیعیان امامی جدا شدند و حيات مستقل خود را در کوفه آغاز کردند.
یکی از دو گروه مورد بحت مرگ اسماعيل با انکار کردند و در انتظار رجعت او به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند.
این گروه را اسماعيليه خالصه یا اسماعیلیه و اقفه مینامند که اسماعيل بن جعفر را به عنوان آخرین امام و مهدی خود پذیرفته بودند.
این گروه معتقد بودند که امام صادق (ع) صرفا برای حفظ جان اسماعیل از دسته عمال عباسی، مرگ فرزندش را اعلام کرده است.
گروه دوم از اسماعیلیان نخستین، مرگ اسماعیل بن جعفر در زمان پدرش را پذیرفته بودند و پس از وفات امام صادق (ع) سه فرزند ارشد اسماعیل، محمد را به امامت شناختند.
به عقیده این گروه که به «مبارکیه» معروف شدند، انتقال نص و امامت از برادر به برادر تنها در مورد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) جایز بوده است و به همین علت آنها حاضر به پذیرفتن امامت حضرت امام موسی کاظم (ع) با دیگر برادران اسماعیل نشدند.
نتیجه گیری
بررسی مهدویت (موعودگرایی)
اسماعیلیه فرقهاى از شیعه هستند که سلسله ائمه را به اسماعیل، فرزند بزرگتر امام جعفر صادق (ع) ختم مىکنند و اسماعیل را امام هفتم مىدانند.
اسماعیل، پنج سال پیش از وفات پدر، در مدینه (سال ۱۴۵ ه) درگذشت و در بقیع دفن شد.
با اینکه گروهى شاهد مرگ او بودند، طرفداران او ادعا کردند که وى تا پنج سال پس از فوت پدر زندگى کرد و او را در بازار بصره مشاهده کردند و آنجا، مردى مفلوج را با مسّ دست، شفا داد.
آنان در اسلام، حضرت رسول (ص) را ناطق، حضرت على (ع) را اساس، امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق (ع) و پس از ایشان، اسماعیل را ائمه هفتگانه دانستهاند.
محمد بن اسماعیل را قائم و خلفاى فاطمى را جزو امامان دور قائم مىدانند و مىگویند هر امام را دوازده حجت باشد و هریک از حجّتها در منطقه مخصوص از روى زمین، مأموریت دعوت و سرپرستى شیعه را به عهده دارند.
اسماعیلیه علم و اعتقاد را غایت وجود بشر مىدانند و به بهشت و دوزخ جسمانى قائل نیستند و بهشت را، نفس انسان کامل و دوزخ را نفس انسان جاهل و دور از خدا تأویل مىکنند.
درباره حق یا باطل بودن اسماعیلیه باید گفت يکي از راههاي دست يابي به حقانيت و يا باطل بودن فرقه گراييها، توجه به علل و عوامل ظهور و پيدايش فرقهها است.
زيرا هيچ فرقه و گروهي به گونه تصادفي و ساعتي به وجود نمي آيد؛ بلکه برخي عوامل و زمينه ها به عنوان زيرساخت و شکل دهنده وجود دارند که تحليل و بررسي منصفات و صحيح آنها براي دست يافتن به واقعيت ها قرينه مي شود.
بر اين اساس، نسبت به جريان اسماعيليه و ترويج آموزه هاي ديني و مذهبي آنان به برخي عوامل شک برانگيز از تعاليم ضد ديني و آميخته با جريانات سياسي برمي خوريم که با تحليل درون ديني مي توان آن عوامل را دليل و يا حداقل قرينه بر باطل بودن اين فرقه دانست.
چنانچه در برخي از قديمي ترين منابع فرقه شناسي، سخن از رابطه ميان غاليان و اسماعيليه به ميان آمده است؛
مانند جريان ابوالخطاب که ابتدا از مناديان اسماعيليه بود و پس از قتلش دسته هاي غلات و گزافه گوي به وجود آمد.
کردار غاليانه ابوالخطاب به جايي رسيده بود که امام صادق (عليه السلام) آشکارا او را لعن و نفرين نمود.. ………………
برای مشاهده مطالب بیشتر به سایتwww.farzdon.ir مراجعه نماید.
انجام پایان نامه فقه و حقوق