مدل سازی تأثیر ساختار
مدل سازی تأثیر ساختار
چکیده
ما با مدل سازی کمی از گسترش فساد در سازمانها ، کار ادراکی گرانبهایی را در مورد فساد سازمانی تکمیل می کنیم.
ما بطور سیستماتیک چهار پارامتر مربوط به فرهنگ سازمانی، یعنی ساختار سازمانی، محل قرارگیری سیب لک دار( فرد یا کارکنان فاسد و یا فاقد ارزش اخلاقی )، تمایل کارکنان به فاسد شدن (“احتمال فساد”) و تعداد افشاگران را تغییر می دهیم.
مطالعات شبیه سازی ما نشان می دهد که در سازمانهایی که دارای ساختارهای مسطح تر ند، فساد در سازمان با ارزش آستانه پایین تر از احتمال فساد در مقایسه با افرادی که دارای ساختارهای بلندتر هستند ، نفوذ می کند.
با این حال، نسبت نهایی افراد فاسد در دومی بیشتر از افراد قبلی است.
همچنین دریافتیم که برای یک سازمان هزار نفری ، 5 % از نیروی کار مقدار آستانه از نظر تعداد افشاگران مورد نیاز برای محدود کردن گسترش فساد است و اگر این تعداد در حدود 25 درصد باشد ، گسترش فساد.
ناچیز است. پیامدهای نتایج ما مورد بحث قرار گرفته است.
بحث و نتایج
مقاله ما دو جریان تحقیقاتی مهم ، فساد سازمانی و آلودگی اجتماعی را مرتبط می کند. با توجه به تحقیقات مربوط به فساد سازمانی، ما با مدل سازی رسمی آلودگی فساد، وظایف ادراکی ارزشمند موجود را تکمیل می کنیم.
ما زمان تحول فساد درمیان سازمانهایی با ساختارهای مختلف سازمانی را نشان داده ایم و آستانه های بحرانی که فساد به صورت برگشت ناپذیر سرایت خواهد کرد و نیز نسبت افشاگران مورد نیاز برای مهار گسترش فساد را تخمین زده ایم.
همانطور که پیش تر نیز اشاره شد ، این یکی از معدود تلاش برای بررسی نقش ساختار سازمان در تأثیرگذاری بر اقدامات اخلاقی است.
همچنین مقاله ما با مدل سازی از آلودگی درون سازمانی در میان افراد ، جایی که نسبتاً مورد غفلت واقع شده است، به متون قبلی مربوط به آلودگی اجتماعی کمک می کند.
علاوه بر این ، ما از سایر مطالعات مربوط به واگیری اجتماعی، که پارامتر هایی را که مانع از سرایت می شود مانند افشاگران احتمالی در مطالعه ما شامل می شود، آگاهی نداریم.
ABSTRACT
We complement the rich conceptual work on organizational corruption by quantitatively modeling the spread of corruption within organizations.
We systematically vary four organizational culture-related parameters, i.e., organization structure, location of bad apple, employees’ propensity to become corrupted (“corruption probability”), and number of whistle-blowers.
Our simulation studies find that in organizations with flatter structures, corruption permeates the organization at a lower threshold value of corruption probability compared to those with taller structures.
However, the final proportion of corrupted individuals is higher in the latter as compared to the former.
Also, we find that for a 1,000-strong organization, 5% of the workforce is a critical threshold in terms of the number of whistle-blowers needed to constrain the spread of corruption, and if this number is around 25%, the corruption contagion is negligible.
Implications of our results are discussed.
DISCUSSION AND CONCLUSIONS
Our paper bridges two important research streams, organizational corruption and social contagion. With regard to organizational corruption research, we complement the rich existing conceptual work by formally modeling corruption contagion.
We have quantitatively depicted the time-evolution of corruption across organizations with different organization structures and estimated the critical thresholds at which the corruption would irrevocably contaminate the organization and the proportion of whistle-blowers needed to inhibit the spread of corruption.
As mentioned earlier, this is one of the few attempts to study the role of organization structure in influencing ethical actions.
Our paper also contributes to the literature on social contagion, by modeling intra-organizational contagion across individuals, an area that has been relatively neglected.
Further, we are not aware of other social contagion studies that have included a parameter that impedes the contagion, such as the potential whistle-blowers in our study.
برای مشاهده مطالب بیشتر به سایت www.farzdon.ir مراجعه نماید.