نقش شبکه های ماهواره ای بر هویت
نقش شبکه های ماهواره ای بر هویت
انجام پایان نامه مدیریت رسانه
مقدمه
نقش شبکه های ماهواره ای بر هویت
در دهه اخیر و به تبع رشد روزافزون رسانههای جمعی مدرن، مسئله هویت یابی قومی و تغییرات آن تحت تأثیر رسانه مدرن مورد توجه محققان ایرانی قرار گرفته است
. با نگاهی به این پژوهشها (فارغ از کیفیت علمی آنها) میتوان دو روایت مشخص از هویتیابی های قومی تحت تأثیر رسانه مدرن را مشخص نمود:
روایت اول: رسانه مدرن، هویت قومی را تقویت میکند.
رسانه مدرن و رشد ارتباطات جمعی، باعث میشود که گروههای قومی به ابزارهایی که در گذشته برای بازنمایی هویت خود، از آن محروم بودهاند، دست پیدا کنند. این امر منجر به رشد هویت خواهی قومی خواهد شد.
دیدگاه فوق، چکیده روایت اول میباشد؛ روایت کسانی که با یک نگاه جامعه شناختی، رشد رسانههای جمعی مدرن را عاملی برای رشد هویت خواهی قومی در ایران میدانند.
رحمت اللهی(1384)، بر این باور است که جهانی شدن و ظهور تکنولوژیهای نوین ارتباطی، تضعیف قدرت ملی را در پی داشته است.
این امر به تقویت مطالبات هویت طلبانه قومی در کشورهای چند قومی از جمله ایران منجر شده است که در صورت عدم پاسخ منطقی، این مسئله میتواند به مثابه اهرمی علیه دولتهای مرکزی عمل کند.
در همین راستا، عیوضی (1380)، معتقد است که جهانی شدن ارتباطات و فرهنگ سبب شده است که دو گروه مسلط و طرد شده اجتماعی شکل بگیرد.
گروههای قومی در ایران، با استفاده از فناوریهای جدید که امکان استفاده از آن برای عموم هرچه بیشتر فراهم شده است، به اقدامات تلافی جویانه در مقابل امواج جهانی شدن اقدام نموده و از همین ابزارها در جهت تقویت، تحکیم و ترویج هویت خود استفاده نمایند.
گودرزی (1385) در بحث از ارتباط میان هویت کردی و رسانههای کرد زبان، این فرضیه که رسانه مدرن، هویت خواهی قومی را در پی دارد، تایید مینماید.
یافتههای تحقیق وی نشانگر آن است که کانالهای ماهوارهای کردی با برجسته کردن نمادهای هویتی کردها همچون پرچم کردستان، زبان کردی، رقص و… به تقویت هویت کردها و شکلگیری هویت کردی یکپارچه کمک نموده است.
معیدفر و شهلی بر (1386) در تحلیل خویش از هویت قومی بلوچهای ایران در فضای جدید رسانهای، معتقدند که مصرف رسانهای بلوچهای ایران نوعی سیاست فرهنگی محلی را تشکیل میدهد که از یک جهت، برخی از مؤلفههای سنتی هویت بلوچی را دچار چالش نموده و زمینه ساز نهادینه کردن مؤلفههای جدیدی در این هویت شده است.
و از جهتی دیگر، با برجسته ساختن هویت قومی سنتی، تضعیف مؤلفههای هویت اسلامی و شیوع عناصر فرهنگی شبه قاره هند، هویت ملی ایرانی را بحران زده کرده است.
روایت دوم: رسانه مدرن، هویت قومی را تضعیف میکند.
روایت دومی که از هویت خواهی قومی تحت تأثیر رسانه مدرن در ایران وجود دارد، روایتی است که وجود هر گونه ارتباط خاص و معناداری را بین رسانه مدرن و هویت خواهی قومی انکار میکند و حتی معتقد است که جهانی شدن ارتباطات و رسانه منجر به تضعیف هویت قومی میشود.
صاحب نظران این روایت را افرادی تشکیل میدهند که بیشتر با نگاهی سیاسی (همچنین جامعه شناسی سیاسی) به مسئله قومیتها در ایران نگاه میکنند و در برخی از موارد (از جمله دیدگاه حمید احمدی) آمیخته با ایدئولوژیهای منسوخ بوده و فاقد نگاهی علمی به مسئله میباشند.
احمدی(1381) بر این باور است که فرآیند جهانی شدن فرهنگ و سیاست به عنوان یک فرآیند کلی، به لحاظ ماهیتی با قوم گرایی و تشدید کشمکشهای قومی در تضاد آشکار است.
رسانه مدرن به عنوان شاخصی از جهانی شدن فرهنگی نه تنها باعث گسترش هویت قومی در ایران نشده است بلکه بالعکس، این احتمال وجود دارد که در آینده، بیش از هر چیز شاهد گسترش و تقویت هویتهای ملی در عرصه جهان سوم و به ویژه ایران باشیم.
وی دلیل این مسئله را در فقدان منابع مالی جنبشهای قومی در طی فرآیند جهانی شدن اقتصادی میداند.
جلایی پور(1385) در تحلیل تطبیقی – تاریخی تأثیرات جهانی شدن ارتباطات بر هویت قومی کردهای ایران در دو دوره سالهای بعد از انقلاب و سالهای اواخر دهه 1370، بر این باور است که جهانی شدن ارتباطات تأثیر چندانی بر تشدید هویت قومی کردها نداشته است.
وی بیان میدارد که در سالهای اولیه انقلاب که جهانی شدن در سطحی پایینتر از دهه 1370 قرار داشت، هویت قومی کردها بسیار بالا بود در حالی که در دهه 1370 هویت قومی تضعیف شده است و هویتهایی چون هویت شهروندی جایگزین آن شده است.
نساج(1387) در همین راستا معتقد است که تنها فرهنگهایی با ویژگیهایی چون قدرت و حمایت دولتی، وجود میراث غنی مکتوب، پیوستگی با مذهب، عدم انحصار به یک کشور خاص و وجود پتانسیلهای جهانی میتوانند در برابر امواج سهمگین جهانی شدن ارتباطات مقاومت کنند.
نویسنده در نهایت بر این باور است که تنها زبان و فرهنگ فارسی پتانسیل این امر را در ایران دارد.
در سطحی دیگر، حبی و همکارانش(1389) در پژوهش خویش که به بررسی تأثیرات جهانی شدن و رشد ارتباطات جهانی بر هویت قومی و هویت ملی پرداختهاند، بر این نکته تاکید میکنند که با افزایش هویت جهانی در دانشجویان (به عنوان جامعه نمونه) هویت محلی و قومی آنان کاهش یافته و تضعیف میگردد.
روایتهای غیر ایرانی از مسئله رسانه مدرن و هویت قومی
برخلاف روایتهای مختلف و البته متضادی که از مسئله پژوهش در مطالعات داخلی وجود دارد، کنکاش در مطالعات خارجی، ما را به این نتیجه رهنمون میکند که روایتهای مختلف، تضاد چندانی با هم ندارند و تا حدود زیادی در یک راستا حرکت میکنند.
مهمترین مسئله در مقایسه این روایتها، وجود تضاد شدید در روایتهای ایرانی بر خلاف روایتهای خارجی میباشد. به طور کلی روایتهای غیر ایرانی از مسئله پژوهش را میتوان در موارد زیر تقسیم بندی نمود.
یافتههای پژوهش نشانگر این مسئله میباشد که رابطه میزان استفاده و همچنین مدت استفاده از کانالهای ماهوارهای کردی و هویت قومی کردهای ایران در تمام ابعاد آن معنادار و مثبت میباشد.
بدین معنا که هرچه میزان و مدت استفاده مخاطب از کانالهای ماهوارهای افزایش مییابد، میزان هویت قومی آنها نیز افزایش مییابد. این مسئله را میتوان مرتبط با دیدگاههای کاستلز و جیانی واتیمو دانست.
کاستلز بر این باور است که رسانههای ارتباطی ارتباط مستقیمی با هویت دارند. در واقع، از دیدگاه کاستلز، هویتها برساخته هایی اجتماعی – فرهنگی هستند و در مسیر برساختگی، رسانه مدرن به عنوان ابزاری در راه برسازندگی هویتی عمل میکند.
مسئلهای که در پژوهش حاضر و در زمینه هویت قومی کردهای ایران تایید میگردد.
همچنین، کاستلز بر تقویت و تشدید هویت مقاومت در برابر موج جهانی شدن و به عبارتی جامعه شبکهای و شبکهای شدن جهانی تاکید دارد. بالا بودن میزان هویت قومی در میان کردهای ایران را میتوان واکنشی در برابر چندین موج مشروعیت بخشی دانست.
جهانی شدن، ملی گرایی ایرانی و تا حدود زیادی اسلامی گرایی. به عبارتی دیگر، این منطقها، در پی مشروعیت بخشی هویتی در میان کردهای ایران هستند که در واکنش به آنها نوعی از هویت مقاومت (از نوع قومی آن) در میان کردهای ایران شکل میگرفته است.
در واقع، هویت قومی کردهای ایران را میتوان نوعی از «خردمندانگی محلی» واتیمویی قلمداد نمود.
واتیمو بر خلاف آدورنو که رسانه را عامل مرگ فردیت میدانست، معتقد است که رسانههای گروهی میتوانند عاملی برای بازنمایی خرده فرهنگها و اقلیتها باشند، فرهنگها و خرده فرهنگها را به کانون توجه افکار عمومی بدل سازد.
فزونی اطلاعات ممکن درباره صورتهای بی شمار واقعیت، تصور واقعیتی یگانه را به شدت دشوار میسازد.
از دید وی، رسانههای ارتباطی باعث مرگ خردمندانگی مرکز – بنیاد شده و رواج خردمندانگی های محلی را در پی داشته است. یافتههای پژوهش (رابطه مثبت و مستقیم بین کانالهای ماهوارهای کردی و هویت قومی کردهای ایران) دیدگاه واتیمو را تایید میکند.
بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، میتوان گفت که رابطه میزان احساس در حاشیه بودگی و هویت قومی کردهای ایران، مستقیم و مثبت میباشد، بدین معنا که هرچه فرد پاسخگو بیشتر احساس در حاشیه بودگی داشته باشد، از میزان هویت قومی بالاتری برخوردار است.
در واقع، احساس در حاشیه بودگی ارتباط مستقیمی با میزان هویت قومی در میان کردهای ایران دارد.
این مسئله را میتوان در راستای دیدگاههای نظری مکتب بیرمنگام (به ویژه استوارت هال) و مطالعات پسااستعماری دانست.
هال در نوشته خویش تحت عنوان «جهانی شدن و قومیت» جهانی شدن و رابطه آن با هویت را در دو بعد بررسی میکند.
اول هویت درون متنی نظام جهانی و دوم هویت برون متنی در حاشیه بودهها.
هویت درون متنی مرکز محور، هویتی است که در بطن نظام جهانی و فارغ از تضادهای ایدئولوژیک جهانی شدن شکل میگیرد. در واقع این گونه از هویت در دل نوعی فرامدرنیسم ایدئولوژیک (در واژگانی هالی) که فریاد پایان تاریخ را برآورده است، شکل میگیرد.
…………………………………..
برای مشاهده مطالب بیتر به سایتwww.farzdon.ir مراجعه نماید.