پیوند معرفت و ایمان با اخلاق
نتیجه گیری پیوند معرفت و ایمان با اخلاق
انسان بهعنوان موجودی صاحب فکر و شعور در میان مخلوقات خداوند از جایگاه خاصی برخوردار است .
اساساً به جهت واجد بودن همین خصوصیت است که اینچنین منزلتی در دار هستی یافته است.
یکی از اهداف بعثت انبیای الهی نیز تذکار وجود همین قوه تعقل در انسان و اهمیت مسئله شناخت بوده است.
بهبیاندیگر، پیامبران الهی آمدهاند.
تا عقل خدادادی انسان را از زنگار وهم و کجاندیشی رها ساخته و در پرتو وحی الهی عقلانیت انسان را در مسیر بندگی خداوند رحمان رهنمون سازند.
در یک تقسیمبندی کلی شناخت بهدستآمده برای انسان را میتوان به حصولی و حضوری تقسیم کرد.
شناخت حصولی همان است که با کمک اندیشه ورزی به دست میآید.
اما گاهی معرفت برای انسان به شکل دیگری جلوه میکند یعنی در نتیجه تهذیب نفسانی و شهود عرفانی، آدمی با دیده جان به مشاهده حقایق میپردازد و از قفس مفاهیم و الفاظ رها میشود.
از سوی دیگر، همه انبیای الهی در طول تاریخ بهسوی انسان مبعوث شده تا او را به خدای یگانه دعوت کنند.
به دیگر سخن، پیامبران الهی از انسانها خواستهاند که به وجود خدای یگانه و بهتبع آن، باور به جهان غیب و بازگشت انسانها بهسوی خدا و… ایمان بیاورند.
فارغ ازاین دلمشغولیهای کلامی اما مسئله دیگری محل بحث است که پرداختن به آن اهمیت زیادی دارد.
آیات گوناگونی که از ضرورت تعقل و اندیشه در اسماء و صفات الهی، ؛ شاهدی بر این مدعاست.
بنابراین روشن است که از منظر آموزههای قرآن نمیتوان ایمان دینی را خالی از نوعی شناخت و آگاهی لحاظ کرد.
اما سخن این است که شرط مذکور کافی نیز هست؟
بهبیاندیگر، آیا باوجود آگاهی و معرفت میتوان مدعی شد که ایمان دینی تحقق یافته است؟ پاسخ این پرسش منفی است.
زیرا مواردی وجود دارد که باوجود علم و آگاهی اما شخص دست به انکار میزندو
و اینجاست که پای نوع دیگر معرفت که همان شناخت حضوری است به میان میآید.
پس میتوان گفت معرفت در ساختار مقوله ایمان امری لازم است اما بهتنهایی کافی نیست.
برای مطالعه مطالب بیشتر به سایت www.farzdon.ir مراجعه نماید. پیوند معرفت و ایمان با اخلاق