تحلیل تکنیکی و سرمایه گذاران انفرادی
تحلیل تکنیکی و سرمایه گذاران انفرادی
انجام پایان نامه
چکیده تحلیل تکنیکی و سرمایه گذاران انفرادی
ما درمی یابیم که سرمایه گذاران انفرادی که از گزینه های تحلیل تکنیکی و تجارت استفاده می کنند، اغلب تصمیمات سبد سهامی ضعیفی می گیرند و نهایتا نسبت به سایر سرمایه گذاران سود کمتری حاصل می کنند.
داده هایی که این ادعا بر اساس آن شکل گرفته شامل سوابق معاملات و پاسخ های براوردی تطبیق یافته ای از یک نمونه ای از مشتریان کارگزاری تخفیف هلندی در سالهای2000-2006 است.
به طور کلی، نتایج ما نشان می دهد که سرمایه گذاران انفرادی که استفاده از تحلیل تکنیکی را گزارش می کنند به شکل نامتناسبی مستعد حدس و گمان در مورد تحولات کوتاه مدت سهام بورس به عنوان هدف اصلی سرمایه گذاری آنها هستند.
پرتفوی های متمرکز تری که با سرعت بالاتری روبرو می شوند را حفظ می کنند، تمایل چندانی برای شرط بندی در سهام معکوس ندارند میزان ریسک بیشتری که با نسبت ریسک غیر سیستماتیک به ریسک کلی نشان داده می شود را انتخاب می کنند، در معاملات گزینه های بیشتری را مشارکت داده و سود کمتری کسب می کنند.
نتیجه
از آنجا که کار اصلی LLS (1974؛ 1976؛ 1977؛ 1978a؛ 1978b؛ 1980) که داده های دهه 1960 را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، مطالعه چگونگی تأثیر تحلیل تکنیکی بر سرمایه گذاران انفرادی، توجه کمی به ادبیات مالی داشته است.
با این حال، دیدگاه سرمایه گذاری از آن زمان تاکنون، به ویژه با ظهور تجارت آنلاین از طریق کارگزاری تخفیفی ، به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
با تحلیل داده های مربوط به سرمایه گذاران هلندی طی دوره 2000-2006 که از یک کارگزار تخفیف آنلاین استفاده کرده اند، در می یابیم که تحلیل تکنیکی بر سبدهای سرمایه گذاران انفرادی از جهات مهم اقتصادی تاثیر می گذارد.
در مقابل بهترین اطلاعات ما، مقاله ما اولین مقاله ای است که می تواند تأثیر استفاده از تحلیل تکنیکی را از سایر عوامل مانند سوداگری به عنوان یک هدف سرمایه گذاری ، گردش مالی ، غلظت و متغیرهای جمعیتی مانند جنسیت جدا کند.
در زمینه استفاده از سایر راهکارها، در می یابیم که تحلیل تکنیکی با تراکم سبد سهام بیشتر، حجم مبادلات بیشتر، شرط بندی کمتر در روندها، معامله گزینه های بیشتر، نسبت بالاتر ریسک غیر سیستماتیک به ریسک کل، بازده ناخالص و خالص پایین، و بازده تنظیم شده ریسک پایین تر است.
انجام پروپوزال
نتایج ما با ارائه شواهدی تجربی در حمایت از اظهارات نیلی (1997) به اطلاعات مربوط به تحلیل تکنیکی این نکته را که تحلیل تکنیکی حتی اگر برای سرمایه گذاران حرفه ای نیز مناسب باشد، برای سرمایه گذاران انفرادی مناسب نیست، می افزاید.
همچنین نتایج ما به اطلاعات می افزاید که برای سرمایه گذاران انفرادی، حجم مبادلات مالی و تمرکز بالا نشان دهنده خوش بینی و اعتماد به نفس بیش از حد است.
ما در رابطه با گردش مالی مشتقات بالا اثرات شدیدی را مشاهده می کنیم، که نشان می دهد سرمایه گذاران خیلی خوش بین، نسبت به سایر سرمایه گذاران، تمایل بیشتری به استفاده از تحلیل تکنیکی دارند.
همچنین نتایج ما می افزاید که سرمایه گذاران انفرادی بیشتر به سرمایه گذاری در اوراق بهادار لاتاری مانند که دارای ویژگی ریسک بالا و بازده منفی ریسک مشخص هستند، متمایلند. (به Kumar 2009؛ Han and Kumar 2013 مراجعه کنید).
ما می دانیم که تجزیه و تحلیل فنی بنزین اکتان بالایی است که گردانندگان فرعی بالایی از آن برای سوخت تجارت لاتاری مانند خود استفاده می کنند.
در این زمینه، تاثیر افزایشی تحلیل تکنیکی بر بازده تنظیم شده ریسک به گردانندگان فرعی رده بالا 468 امتیاز پایه در هر ماه برای سفته بازان کمتر از غیر سفته بازان است.
نتایج ما به اطلاعات مربوط به سرمایه گذاران انفرادی و روند قیمت ها می افزاید، که برای آن هم یک متن آزمایشی (گرینبلات و کلوهارجو 2001) و هم یک متن تجربی (Andreassen 1987؛ 1988) وجود دارد.
هر دو شواهدی ارائه می دهند که برای جهت گیری های مبتنی بر افق های طولانی تر از دو روز، سرمایه گذاران مستعد شرط بندی در سهام معکوس هستند.
با توجه به این، متون تجربی نیز نشان می دهد که وقتی اشخاص به اطلاعاتی که به طور صریح علت جهت گیری بازار را توضیح می دهد دست می یایند، بر ادامه آن شرط می بندند.
نتایج ما نشان می دهد سرمایه گذارانی که از تحلیل تکنیکی استفاده می کنند نسبت به سایر سرمایه گذاران کمتر در وارونگی شرط می بندند.
ما می دانیم که مصرف گزارش شده از تحلیل تکنیکی در داده های ما نسبت به داده های LLS قبلی ، 32٪ در مقابل 27٪ بیشتر است، که نشان می دهد رفتارهای پرهزینه در طول زمان افزایش یافته است.
نسبت سرمایه گذاران که به روش خود از تحلیل تکنیکی استفاده می کنند بیش از دوبرابر در داده های ما نسبت به داده های LLS ، 9٪ در مقابل 4٪ است.
چشمگیر ترین کاهش در تعداد سرمایه گذارانی که با استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی گزارش شده با یک عامل تقریباً دو سوم ، 20٪ در مقابل 65٪ کمتر هستند.
انجام مقاله
برای مشاهده مطالب بیشتر به سایت www.farzdon.ir مراجعه نماید.
تحلیل تکنیکی و سرمایه گذاران انفرادی
Atractbs
We find that individual investors who use technical analysis and trade options frequently make poor portfolio decisions, resulting in dramatically lower returns than other investors.
The data on which this claim is based consists of transaction records and matched survey responses of a sample of Dutch discount brokerage clients for the period 2000-2006.
Overall, our results indicate that individual investors who report using technical analysis are disproportionately prone to have speculation on short-term stock-market developments as their primary investment objective, hold more concentrated portfolios which they turn over at a higher rate, are less inclined to bet on reversals, choose risk exposures featuring a higher ratio of nonsystematic risk to total risk, engage in more options trading, and earn lower returns.
Conclusion
Since the seminal work of LLS (1974; 1976; 1977; 1978a; 1978b; 1980), which analyzed data from the 1960s, the study of how technical analysis impacts individual investors has received little attention in the finance literature.
Yet, the investment landscape has changed dramatically since those times, especially with the advent of online trading through discount brokerage.
By analyzing data on Dutch investors during the period 2000-2006 who used an online discount broker, we find that technical analysis impacts the portfolios of individual investors in economically important ways.
To the best of our knowledge, ours is the first paper to isolate the impact of using technical analysis from other factors such as speculation as an investment objective, turnover, concentration, and demographic variables such as gender.
Relative to the use of other strategies, we find that technical analysis is associated with greater portfolio concentration, more turnover, less betting on trends, more options trading, a higher ratio of nonsystematic risk to total risk, lower gross and net returns, and lower risk-adjusted returns.
Our results add to the literature on technical analysis, by providing empirical evidence to support the remarks in Neely (1997) that technical analysis is not suitable for individual investors, even though it can be suitable for professional investors.
Our results add to the literature documenting that for individual investors, high turnover and concentration are manifestations of excessive optimism and overconfidence (see Barber and Odean 2000; Glaser and Weber 2007; Goetzmann and Kumar 2008; Anderson, 2013).
We find strong effects associated with high derivatives turnover, suggesting that excessively optimistic, overconfident investors are much more inclined to use technical analysis than other investors.
Our results add to the literature documenting that individual investors are prone to invest in lottery-like securities that feature high risk and negative risk-adjusted returns (see Kumar 2009; Han and Kumar 2013). We find that technical analysis is the high octane gasoline that speculative high derivative rollers use to fuel their lottery-like trading.
In this regard, the incremental impact of technical analysis on the risk-adjusted returns to high derivative rollers is 468 basis points per month less for speculators than for non-speculators.
Our results add to the literature about individual investors and price trends, for which there is both an empirical literature (Grinblatt and Keloharju 2001) and an experimental literature (Andreassen 1987; 1988).
Both provide evidence that for trends based on horizons longer than two days, investors are prone to bet on reversals.
However, the experimental literature also suggests that when subjects are provided with information that purportedly explains the cause of the trend, they bet on continuation, not reversal. Our results indicate that investors who use technical analysis bet less on reversals than other investors.
We find that the reported use of technical analysis is greater in our data than in the older LLS data, 32% vs. 27%, suggesting that costly behaviors have increased over time.
The proportion of investors who use technical analysis by itself is more than double in our data than in the LLS data, 9% vs. 4%.
Most notable is the marked reduction in the number of investors who report using fundamental analysis, with the percentage in our data being less by a factor of roughly two thirds, 20% vs. 65%.